قطعه ای از اشعار 📝
زن ’📝
زنی که با نوشیدن جرعه آبی، شکر خدایش در دل زمزمه میکند
زنی که گندم زار گیسوانش بوی خاک بعد از باران میدهد
زنی که شور نگاهش میرقصد و میرقصاند
زنی که صدای سکوتش تلاطم حقیقت عشق ست
زنی ست که آغوشش اندک جایی ست برای پرستیدن... ع. وهابی
‘طعم بوسه’📝
باران دیوانگیام را شست
خزان با لطافت، کودکی مرا به بازی گرفت و
بهار زخمها و زشتیهایم را با طراوت خود پوشاند
تا در کنار تو، دوباره طعم بوسهی عشق را بچشم... ع. وهابی
‘خیال’📝
خیالی ست در من
با من در من
به سر خوشی نگاهم
به طراوت شادی سرخ تبسم کودکی
در کوچه های آکنده از گل شب بو
خیالی ست در من
به باورهای جا مانده در خاطرات
به شوق چشمان بی گناه آینه
زیبایی پرواز را خیالی ست در من
بیا و با من در من خیال کن
خیالی ست در تو... ع.وهابی